پرسش:

******

سلام 
خدا خیرتون بده 
مطالب خیلی مهم بود 
این نظرم دو بخش داره یکی فکرهای بلندم و دیگری سوالات و ابهاماتم در خصوص این دو پست اخیر شما:
اول دومی رو میگم:
در مورد نفخ روح با توجه به اینکه حضرت عیسی روح الله بودن، نفخه ایشون هم به اذن الله بوده خب آیا میتونیم این رو به مثابه وحی به زنبور عسل در مقابل وحی به حضرت پیامبر بدونیم؟؟؟
ولی در مورد نفخ روح به رحم حضرت مریم صلوات الله علیها دو تا نکته ظریف که جفتشون رو خودتون فرمودین ذهن من رو مشغول کرده و بیشتر از ضمیر ه و ها در دو مورد اشاره شده من درگیر اون ضمیر نا در نفخنام!
من اینطوری شنیدم وقتی خدای متعال از ضمیر نا استفاده میکنن، عمدتا یعنی غیر مستقیم و از طریق واسطه ای، فرشته ای ابزاری چیزی امکان وقوع امری رو پدید آوردن و وقتی ضمیر ی هست یعنی خودشون مستقیم وارد شدن (هر چند من نمیفهمم وسیله و واسطه برای امری با مستقیم عمل کردن خودشون یعنی چی ولی فعلا فرض میکنیم یه همچین چیزی امکان وقوع داره) حالا در این مورد ضمیر نا یعنی چی؟؟
یعنی خدا به واسطه فرشته ای (احیانا جبرئیل) روح خودشون رو در رحم حضرت مریم دمیدن؟؟؟؟؟
حالا این وسط ه و ها به کی برمیگرده بماند!
موضوع خیلی مهم تری هم که این بین حس میکنم وجود داره اینه که آیا نفخه روح در حضرت عیسی و آدم علیهما سلام عین همه، هر چند یکی دو بار یادمه خدا اشاره کردن که خلقت حضرت عیسی شبیه خلقت حضرت آدم بوده و لذا به نظرم باید نتیجه بگیریم که نفخ روح در رحم حضرت مریم کانه نفخ روح در گلی بوده که ازش حضرت آدم پدید میاد، جالبه جفتشون بدون پدر هستن و از اون جالب تر در مورد حضرت عیسی ظاهرا اون عامل ایجادش (صلصال من حما مسنون) وجود نداره (نمیدونمم شاید هست) . 
ظرف نفخ حضرات آدم و عیسی آیا مشابهه؟؟؟؟
***************************
حالا از روح بگذریم . موردی که این چند روزی که دسترسی به نت نداشتم خیلی ذهنم رو مشغول خودش کرده بود این سوال بود :
ببینین مگر نمیگیم که خواب گونه از فوته که خدا (اصطلاحات رو قطعا دارم نا به جا استفاده میکنم ولی میخوام منظور سوالم رو برسونم همین) روح رو از بدن میگیره و بعدش برمیگردونه، حالتی که ما خوابیم حالتی که مردیم و حالتی که بیداریم، جالب اینجاست لااقل در زمان بیداری از دو حالت مرگ و خواب خبر نداریم، به نظرتون یعنی این وسط سه حال وجود داره، حاله مرگ که  نمیدونم چه خبره، حال خواب که که میدونم موقعی که در اون حالیم از عالم بیداری خبر نداریم و موقعی هم که بیداریم نمیدونیم در خواب بهمون چه گذشت!
این وسط موضوع مهم اینجاست، که "من"ِ زمان بیداری با "منِ" ِ زمان خواب با "من" ِ زمان مرگ فرق داره؟؟؟
من کدوم از این "من" ها هستم؟؟؟ 
من فقط خواب و بیداری رو باهم مقایسه میکنم من بعد از مردن بماند:
آیا من روحی هستم که وقتی به خواب میره یعنی از جسم جدا میشه دیگه هیچ خبری از جسم نداره یا بهتره بگم وقتی بیدار میشه نمیدونه کجا رفته!!؟
اینا سوالایی بود که در مورد خودم برام پیش اومد که من کیستم.
یه جایی وسط سو.الات و ابهاماتی که مطرح کردم این جمله از دهنم در رفت که 
 یا من جسمی هستم که وقتی خوابه از اون منبع نور دور میشه و درسه که ظاهرا چراغه ولی خب به برقی متصل نیست! 
نمیدونم!!!
و یه مطلب دیگه تو همین خلقت حضرت عیسی متوجه شدم اینه که خدا امکان هر چیزی رو داره ولی خب خودش نمیکنه، امکان به دنیا آوردن یه بچه بدون پدر و مادر رو داره ولی خودش نمیکنه . اینا که چیزی نیست ذهن بشری هم میتونه چیزهای مشابهی رو ایجاد کنه، مثلا همین لقاح مصنوعی یا رحم های مصنوعی یا دستگاه هایی که نوزادای نارس رو نگه میدارن و از این قبیل ساخته ذهنه بشره ولی خب دقیقا همونی که شما گفتین اگر قرار بود خلقت جور دیگری بود یه جای کار میلنگید من این رو ایمان دارم، درسته همه تغییرات احتمالی رو تجربه نکردم ولی با این تجربه ناقصم هر کجا بر خلاف نظر خدا و بر خلاف خلقت پیش رفتم دچار خسران شدم.
من این موضوع رو اصلا از جنبه دینی بهش نگاه نمیکنم، اتفاقا به شدت این مساله به صورت تجربی برای من به یقین رسیده، من به شدت آدم گناهکاری هستم، تا دلتون هم بخواد پرونده سیاهی دارم و گناهانم رو هی تکرار هم میکنم ولی به یه چیز اعتقاد دارم هر چیزی ببینین هررررررررررررررررررررررررررررررررررررر چیزی که شرع مبین بهش حکم کرده قطعا منافع کوتاه و بلند مدتی برای من داره و در صورتی که بر خلاف شرع هرررررررررررررررررررر کاری کنیم قطعا دچار ضرر و زیان و خسران میشیم. این رو به تجربه و عینه بارها دیدم. لذا این نشون میده اونی که بر خلاف فطرت و خلقت ماست بهترین و اپتیمم ترین بهینه ترین حالت ممکنه است حتی اگر ظاهرش دردناک خسته کننده و آزاردهنده باشه !
______________________________________________
______________________________________________ا
پاسخ
*****
نکته ی اول:
نفخ روح با وحی و الهام فرق می کنه. همه ب اذن الله صورت می گیره. ولی ماهیت و کیفیت اونها متفاوته.
اما اینکه نفخ روح توسط حضرت عیسی علیه السلام ب گل پرنده، و نفخ روح توسط حق تعالی ب بشریت آدم رو بیاییم مثل وحی ب زنبور و وحی ب پیامبر بگیریم بلحاظ نوع مرتبه و درجات ممکنه بشه این مقایسه رو انجام داد. ولی اونجا زنبور عسل و وحی ب زنبور تکوینی هست و اینجا نه. و تفاوتهای دیگه ای ک ملحوظه.
.
نکته ی دوم:
بله وقتی در آیات کریمه ی قرآن، حق تعالی از ضمیر نا » استفاده می کنه، محض تفخیم و تشریف و تعظیم هست از یکطرف. و از طرف دیگه محض القای وجود اسباب و وسائط. منتها در کجا، ضمیر نا » حاکی از کدام اسباب و وسائط داره، باید در جای خودش بررسی بشه.
.
نکته ی سوم:
اینکه فرمودید آیا خدا ب واسطه ی فرشته ای ک احیانا جبرئیل باشه روح خود رو در حضرت مریم دمیده؟
ببینید
من بشخصه معتقدم در وهله ی اول باید ب ظاهر آیات مراجعه کرد.
در ظاهر آیات مربوطه، اولاً هیچ اشاره ای ب ملک و فرشته بودن نافخ روح در حضرت مریم نشده؛ چه برسه ب اینکه قید شده باشه ک حضرت جبرئیل بوده.
در ثانی
در این حیثیت خاص، اشاره شده :
{ فتمثّل لها بشراً سویّاً } یک بشر با مزاجی معتدل برای حضرت مریم متمثل شد. ( اشاره ی صریح ب بشر بودن نافخ روح داره. جالبه)
{ قال إنّما أنا رسولُ ربّک } ک فرمود همانا من رسول پروردگار تو هستم. ( نفرمود من رسولی از سوی پروردگار توام. بصورت نکره و با تنوین نیاورد. رسول ربّ تو. یعنی اینجا بحث ربوبیت توی مریم لحاظ هست و همچنین این، یک رسالت هست؛ و من هم رسول هستم. )
البته در این آیات نکته ی ظریفی هست و اون اینکه در این آیات سوره ی مریم ک بحث انتباذ حضرت مریم هست و تمثل و اون رسول، اشاره ای ب نفخ نشده. در آیات دیگری از قرآن آمده ک ما نفخ کردیم. اینو دقت داشته باشید.
_________________________________
نکته ی چهارم:
در مورد حضرت عیسی و حضرت آدم علیهماالسلام باید بگم:
آیه ای ک خلقت اون دو بزرگوار رو شبیه ب هم عنوان کرده اینه:
{ إنّ مثَلَ عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من ترابٍ ثمّ قال له کُن فی }
دقت کنید می فرماید: مثَل عیسی همچون مثَل آدم است.
نگفته خلقت عیسی مثل خلقت آدم است.
یا نفخ عیسی مثل نفخ آدم است.
دقت کنید.
در ضمن
بنظر شما { خلقه من تراب } ب آدم بر می گرده یا ب عیسی؟؟؟
نه قطعاً می تونید بگید ب آدم. نه قطعاً می تونید بگید ب عیسی.
فقط من باب رجوع ب آیات دیگه ای ک اشاره ب خلقت آدم از تراب کرده اینجا می تونید بگید {خلقه من تراب} ب آدم بر می گرده. همین. ک اونم جای بحث داره.
___________________________________
نکته ی پنجم:
تفاوت خلقت آدم با عیسی در این هست که:
در مورد آدم، فرمود اول گل خلق کرد و بعد روح در اون دمید.
در مورد عیسی صحبت گل و صلصال و اینها نیست. صحبت رحم حضرت مریم هست و نفخ روح در رحم.  ظرف نفخ روح آدم، گل خشکیده بوده یا صلصال من حمإ مسنون و ظرف نفخ روح عیسی رحم حضرت مریم.
___________________________________
نکته ی ششم:
اولا هیچوقت در مورد موت، کلمه ی فوت رو استفاده نکنید. فوت بمعنی نابودی هست. بگید وفات. وفات یعنی گرفتن کامل روح از بدن. جداشدن کامل روح از جسم.
نکته ی هفتم:
مقایسه ی خوبی کردید. خواب و مرگ. قبل از خواب. زمان خواب. بعد از خواب.
با این تفاوت ک ما غالباً بعد از خواب متوجه نمیشیم در خواب چه دیدیم. ولی بعد از مرگ متوجه خواهیم بود ک قبلش کجا بودیم و چه بودیم.
ب این فرمایش دقت کنید ک می گن: 
ألنّاس نیامٌ فإذا ماتوا انتبهوا » مردم خوابند؛ وقتی موت بر آنها عارض شد بیدار و آگاه می شوند.
در این حالات
من ِ زمان بیداری با منِ زمان خواب و بعد از خواب فرق نداره. یک من » بیشتر نیست. منتها عوالمش فرق داره. شؤوناتش متفاوته. مثل اینکه شما وقتی در منزل هستید میشید همسر و پدر. وقتی در سر کار هستید میشید کارمند یا هر عنوان دیگه. یک من » و یک نفس » بیشتر نیست.
((( یک نکته ی مهم اینجا لازم دیدم یادآوری کنم؛ چون می ترسم یادم بره این وسط مطرح می کنم و اون اینکه: شما تفاوت روح رو با نفس می دونید؟ می دونید کجا باید روح استفاده کنید کجا نفس؟ این مهمه . حتماً باید لحاظ بشه. ))))
چرا فکر می کنید جسمی هستید ک وقتی خوابه از اون منبع نور دور میشه؟ از کجا معلوم؟ شاید برعکس باشه. و ب اون منبع نور نزدیک می شه. می دونید چرا؟ چون طی عوالم هست. عوالم نزولی و عوالم صعودی رو می دونید؟ در سیر صعود از کدوم عوالم عبور می کنیم؟؟؟
نکته ی هشتم:
بله نکته ی مهم اینه ک توجه داشته باشیم خداوند، قادر متعال هست. قدرت بر انجام هر کاری داره. هرررر کاری. 
نکته ی آخر:
یکبار دیگه اگه تکرار کنید ک من گنهکارم و گنهکارترینم و این چیزها باور کنید دیگه جوابتون رو نمی دم. من ب همه ی اونهایی ک با من سروکار دارن اینو میگم.
اصلا معادلات حق تعالی با من و شما فرق داره!
معادلات اهل بیت علیهم السلام با ماها خیلی فرق داره.
إن شاء الله بعدها ب اون مراتب خواهید رسید و این نکته ی بسیار مهم رو در خواهید یافت.
و اما
اذعان می کنم در شما یک ویژگی هست ک سبب رشد و تعالی شماست. الحمدلله. 
فعلا اگه ندونید بهتره.
ب وقتش خواهید فهمید.
عبارات پایانی مطلبتون هم حق است و جز این نیست.
خداوند ب شما جزای خیر عنایت کنه إن شاء الله
_________________________________
یک نکته ی اضافه و خارج از بحث:
اولاً می گویند مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد
خدا ب شما خیر و رحمت نصیب کنه.
و حتماً شنیده اید ک یکی از شاگردان مولانا بنام حسام الدین چلبی باعث شد تا ملای روم مثنوی رو بسراید:
مثنوی را چون تو مبدأ بوده ای
گر فزون گردد توأش افزوده ای
ک در همینها هم حرفها نهفته است!

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها