مدتها بود عبارتی از آیات کریمه ی قرآن حکیم مرا بخود مشغول ساخته بود. برداشتهای مختلف از این عبارت قرآنی، تحلیلها، سوء استفاده ها و.

زنی نیستم ک نسبت ب وظایف شخصی و خانوادگی و اجتماعی خویش بی مسؤولیت باشم. و آنقدر فکورم ک برای هر کاری و هر اتفاقی و هر مسأله ای ساعتها بلکه روزها فکر می کنم و ابعاد و زوایای مختلف امور پیش آمده را بررسی می کنم، و سرانجام ب این نتیجه می رسم ک ما هنوز هم ک هنوز است سردرگمیم. در خیلی مسائل. خیلی مسائل.

هنوز ابعاد مختلف دین والای ما بر ما مکشوف نگشته و ما فقط مدعیانی هستیم ک سخنگویان ورزیده ایم.

و اما این عبارت:

{ ألرّجالُ قوّامون علی النّساء }

همیشه این عبارت را می گیریم و مابقی عبارات آیه ی مورد نظر را توجه نمی کنیم و هرچه تحلیل می خواهیم از این فرمایش حق تعالی ارائه می دهیم.

{ ألرّجال قوّامون علی النّساء بما فضّل الله ُ بعضهم علی بعض وَ بما أنفقوا مِن أموالِهمِ . }

مردها قوام یافتگانی هستند ک بر زنها قیومیت دارند، آنهم بواسطه ی آن فضیلت و برتری ک خدای تعالی برخی از آنها را بر دیگران برتری داده؛ و بخاطر آنچه از اموالشان انفاق می کنند.

____________________________

در مورد این آیه ی کریمه سخنهای فراوانی می توان گفت. لیک در آنِ فعلی ک این پست را می نویسم در شرایط روحی مناسبی قرار ندارم ( بخاطر واقعه ای ک برای خانواده پیش آمده )، ب قرآن پناه آوردم تا کمی تسکین و آرامش یابم؛ نکاتی را فقط محض اطمینان قلب اشاره می کنم:

رجُل کیست؟

رجال در مقابل نساء آمده است.

اینجا دقت شود ک رجال قوّام بر نسائند؛ نه شوهران قوّام بر زنهایشان؛ حق تعالی در آیات قرآن از بعولة بمعنای شوهر استفاده کرده پس اگر معنای شوهر مورد نظر بود ابایی از آوردن بعولة نداشت. ولی اینجا سخن از رجال است. سخن از رجولیّت است. سخن از مردانگی است. مردیّت است.

سخن از قوّام بودن است؛ قوّام صیغه ی مبالغه است؛ یعنی بسیار قوام دهنده. و مگر می شود کسی خودش قائم نباشد و بتواند قوام ببخشد ب زیردستان خود یا تحت الامرهای خود؟

و نیز باید دقت کرد ک ادامه ی عبارت می فرماید:

{بما فضّل الله بعضهم علی بعض}؛

بعض » اول اشاره بر رجال دارد ولی بعض دوم چه؟ اشاره بر رجال است یا نساء؟

میزان فضیلت و برتری از نظر حق تعالی چیست؟ 

فضیلت مردان در چه می باشد؟

و اگر بعض دوم را بر نساء حمل کنیم؛ معنای آیه و عبارت چگونه خواهد بود؟

و در ثانی ادامه ی آیه می فرماید:

{ بما أنفقوا مِن أموالهم}

اینهمه خصوصیت برای رجال؛ چرا صرفاً انفاق؟

دایره ی انفاق چقدر وسعت دارد؟

انفاق از دیدگاه قرآن و از دیدگاه حق تعالی چیست؟

زمینه های انفاق کدامند؟

یکی از موارد، فقط یکی از موارد انفاق، نفقه ای است ک مرد باید ب زن بپردازد؛ و آیا نفقه فقط وجهه ی مالی دارد؟

 حق تعالی از چه دیدی ب مردان می نگرد؟

رجُل از دیدگاه قرآن به چه کسی گفته می شود؟ در آیات قرآن رجُل برای چه کسانی آمده؟

فقط نمونه هایی را ک مهمترند اشاره می کنم:

 

____________________________

اولاً :

{وَ لا تَتَمَنّوا بما فضَّلَ اللهُ بهِ بعضَکُم علی بعضٍ لِلرِّجالِ نصیبٌ مِمّا اکتَسَبوا و للنِّساء نصیبٌ مِمّا اکتَسَبنَ واسئلوا اللهَ مِن فضله إنّ الله کان بکلِّ شیءٍ علیماً }

از آنچه بواسطه ی آن برخی از شما را بر بعضی دیگر فضیلت و برتری دادیم تمنّا و آرزو نکنید؛ نصیب و بهره ی مردان، از این فضل و برتری بر اساس آنی است ک اکتساب می کنند؛ و نصیب و بهره ی ن از این فضل و برتری هم از آنی است ک اکتساب می کنند. و از خداوند سؤال کنید از فضلش؛ همانا خدای تعالی ب هر چیزی علیم و داناست.

و بعد:

{ وَ علی الأعرافِ رِجالٌ }

اهل اعراف، رجالند.

{ أوَ عَجِبتُم أن جاءَکم ذکرٌ مِن رَبِّکُم علی رَجُلٍ منکُم لِیُنذِرَکُم و لِتَتَّقوا و لعلّکم تُرحَمونَ }

آیا تعجب کردید از اینکه ذکری از سوی پروردگارتان بر مردی از شما آمد؛ تا شما را انذار دهد و شما تقوا پیشه کنید و باشد ک مورد رحمت قرار گیرید.

و بی شک رجل، آن مردی را گویند ک هم نقش إنذاری دارد؛ هم در تقوا مؤثر است و هم در اشاعه ی رحمت.

{ واختارَ موسی قومَهُ سبعین رَجُلاً لمیقاتنا }

و موسی از قوم خویش هفتاد مرد را برای میقات ما برگزید.

رجل، آن مردی است ک شایسته ی میقات است. شایسته ی برگزیدگی.

{ لَمَسجدٌ أُسِّسَ علی التّقوی مِن أوّل یومٍ أحقُّ أن تقومَ فیه فیه رجالٌ یُحِبّونَ أن یَتَطَهَّروا واللهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرین }

همانا مسجدی ک از روز اول بر اساس تقوا تأسیس شده، سزاوار تر است ک در آن قیام کنید؛ در این مسجد رجالی هستند ک دوستدار طهارت و پاک شدن هستند و خداوند اهل طهارت را دوست می دارد.

رجال، اهل مسجدند؛ اهل مسجدی هستند ک ثمره ی خودسازی اش، تقواست. رجال، فی مسجدند؛ رجال اهل حبّ اند؛ آنهم حبّ طهارت. مطهرند؛ هم طهارت دارند هم طهارت می دهند.

{ وَ ما أرسلنا قبلک إلّا رِجالاً نوحی إلیهم فَسئَلوا أهل الذِّکر إن کنتم لا تعلمون }

و ما پیش از تو نفرستادیم مگر رجالی را ک بدانها وحی می کردیم؛ پس از اهل ذکر سوال کنید اگر چیزی را نمی دانید. 

رجال اند ک بدانها وحی می شود؛ رجال اند ک اهل ذکرند. رجال اند ک مأخذ و مرجع سؤالند.

و اما مهمترین آیه:

{ فی بیوتٍ إذِنَ اللهُ أن تُرفَعَ وَ یَذکَرَ فیها اسمُهُ یُسَبِّحُ له فیها بالغُدُوِّ وَالآصال 

رِجالٌ لا تُلهیهم تجارَةٌ و لا بیعٌ عن ذکرالله و إقامِ الصّلوة و ایتاءِ اَّکوة یخافون یوماً تتقلّب فیه القلوبُ و الأبصار }

در بیوتی ک خداوند اذن داده تا رفعت یابند و در آنها اسم او را ب ذکر آورند؛ و در آنها صبح و شام تسبیح گفته شود؛ رجالی هستند ک تجارت و معامله آنها را از ذکر خداوند و إقامه ی نماز و اعطای زکات باز نمی دارد؛ آنها از روزی خوف و هراس دارند ک در آن روز دلها و دیدگان منقلب و دگرگون می شوند.

رجال اهل ذکرند.

رجال اهل تسبیح اند.

رجال محدود در زمان و مکان نیستند مگر ب اقتضای ذکر و تسبیح.

رجال اهل تجارت و معامله هستند ولی تجارت و معامله ای ک آنها را از یاد خدا باز ندارد.

رجال، اقامه کننده ی نمازند.

رجال اهل زکاتند .

رجال خوف دارند؛ خوف از قیامت.

رجال دارای قلب اند و دارای بصیرت. اهل عشق اند و معرفت.

_____________________________________

و اما اینها همه بر قلم سایه جاری شد در روزی ک دو فرزند از خانواده در بستر بیمارستان با درد دست و پنجه نرم می کنند و مورد ابتلای حق تعالی گشته اند.

بارالها

دعای این مادر دلسوخته و دلشکسته را در حق فرزندان او مستجاب بگردان و آنها را از هر بلا و مصیبت و گرفتاری نجات ده و آنها را از رجال حقیقی قرآنی ات قرار ده.

بحق محمد و آله الطاهرین

ربّنا و لاتُحَمِّلنا ما لاطاقةَ لنا به و اعف عنا واغفر لنا و ارحمنا أنت مولانا

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها