پسر دلبند من

یک ماه است در بستر درد افتاده ای و با این معضل غیر مترقبه ک برایت اتفاق افتاد، دست و پنجه نرم می کنی.

یک ماه است بقول خودت آن تصادف لعنتی، تو را از زندگی عادی ساقط نموده.

یک ماه است با درد فریاد می کشی و می سوزی و هوار می زنی.

یک ماه است بقول خودت نه پزشکان معجزه ای می کنند نه از دست کسی کاری ساخته است تا تو را از این درد جانسوز وارهاند.

می بینی؟

می بینی گاهی وقتها انسان چقدر در برابر درد ضعیف و ناتوان می شود؟

می بینی گاه یک درد چگونه یک انسان را از پا در می آورد و تمام اعضا و جوارحش را تحت تاثیر خود قرار می دهد؟

ولی فرزند نازنینم

بدان

ک انسان قدرتی دارد مافوق تمام قدرتهای عالم.

بدان

ک تو صاحب یک روح عظیمی. تو در خود چیزی داری ک می تواند تمام نیروهای عالم را در تسخیر خود در آورد. 

فرزند دلبندم

یکی مثل نمرود با آن همه عظمت و شوکتش در مقابل یک پشه عاجز و ناتوان می ماند و یکی مثل هریک از پیامبران معجزاتی می کنند و موجوداتی را در تسخیر و تصرف خود در می آورند و قدرت نمایی می کنند ب اذن الهی.

دلیر باش.

تن ب درد نسپار و قوی باش.

تو صاحب اسمائی. تو تسخیر کننده ی کل عالمی. تو چیره بر تمام نیروهای مافوقی. فقط کافی است اراده کنی. اراده. اشاره کنی و کن فی سازی.

بارها درد کشیدی و فریاد زدی و از مادرت طلب کردی ک درد ب یکباره نابود شود. ولی فرزند نازنینم این خودت هستی ک می توانی غالب و چیره بر درد خویش باشی.

اینهمه دعا کردند برای تو. اینهمه استغاثه کردند برای تو. همه دست بر دعا، توسل، زاری و التماس ب درگاه حق. ولی مادرت دعایی نکرد. دعای مادرت این بود: 

الهی

ای ک درد از تو و درمان ز توست.

تسلیم امر توام. تسلیم هر آنچه بخواهی.

تو خود شاهدی ک بر این بنده و بندگانت چه ها می رود. خودت دریابشان. خودت ب داد آنها برس. 

{ ربّنا و لا تحمّلنا ما لا طاقة لنا به }

الهی آمین یا ربّ العالمین


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها